.......نه ماه به اندازه روزهایی که انتظار امدنت را میکشیدیم
عزیز نه ماه ام نه ماه است نشسته ایم به تماشایت به اندازه روزهایی که لحظه لحظه اش به شوق رفتن به سونو گرافی و چند ثانیه دیدنت از پشت پرده های تیره میگذشت به اندازه روزهایی که تکان تکان هایت تنها مسکن روحمان بود ازنگرانی سلامتت روزهایی که آرزو میکردیم نفس نفس هایت را ضربان قلبت را و انگشتان کوچک دست و پایت را با گوش ها و چشم ها و دستهای خودمان شماره کنیم و چقدر آرزو داشتیم آنروزها که زود تر بیایی و ببینیم و لمست کنیم و آرام بگیریم لحظه های انتظارمان را خدیا ترا سپاسگذارم به خاطرتمام این روزها به خاطر این دو نه ماه دیر نوشته 29 فروردین 92 ...