اولین بهاری که بهار با ماست
بهارم دخترم از خواب برخیز
شکر خندی بزن شوری برانگیز
گل اقبال من ای غنچه ی ناز
بهار آمد تو هم با او بیامیز
***
بهارم دخترم آغوش واکن
که از هر گوشه، گل آغوش وا کرد
زمستان ملال انگیز بگذشت
بهاران خنده بر لب آشنا کرد
***
بهارم، دخترم، صحرا هیاهوست
چمن زیر پر و بال پرستوست
کبود آسمان همرنگ دریاست
کبود چشم تو زیبا تر از اوست
***
بهارم، دخترم، نوروز آمد
تبسم بر رخ مردم کند گل
تماشا کن تبسم های او را
تبسم کن که خود را گم کند گل
***
بهارم، دخترم، دست طبیعت
اگر از ابرها گوهر ببارد
و گر از هر گلش جوشد بهاری
بهاری از تو زیبا تر نیارد
***
بهارم، دخترم، چون خنده ی صبح
امیدی می دمد در خنده تو
به چشم خویشتن می بینم از دور
بهار دلکش آینده ی تو
نوروز امسال این اولین بهاری که با مایی آخرین فصل جدیدی است که در این دنیا ملاقات میکنی و پس از این بهار دوباره تابستان شروعت تکرار خواهد شد
میگویند بهار فصل آرزوهای خوش است پس ما برایت از خدای بزرگ بزرگترین نعمت را تمنا میکنیم
همیشه سلامت باشی و سرافراز .
هفت سین امسالت را با سادگی تمام چیدیم و امیدواریم که امسال به یمن قدم های کوچک تو به خانه جدیدمان برویم و هفت سین بعد را با ذوق و شوق بیشتر در انجا بچینیم.
پانویس:این شعرزیبا با ذوق ودقت نظر پدرت انتخاب شده
دیر نوشته اول فرودین ٩٢