بهاربهار، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 11 روز سن داره

بهانه ما بهار

خانه شلوغم .....دوستت دارم

1393/2/27 23:14
نویسنده : مامان بهار
354 بازدید
اشتراک گذاری

 

 

یک روزی که از خانه دور بودم یادم آمدآدم میتواند دلتنگ شود برای شلوغی های خانه اش، برای مدادهای گم شده کز کرده زیر میز، برای تکه اسباب بازی های شکسته روی زمین، برای دیوارهای از یک متر به پایین کثیف و خط خطی و پر از جای دست های کوچولو، برای فرش پر از لک ،برای مبل های گود رفته از پریدن بچه، برای خرت و پرت های زیر مبل ،برای تکه های پازل توی کابینت، برای کشوهایی که هر روز چند بار زیر و رو شده اند و هیچ چیز درونشان پیدا نمیشود، برای شلوغی هایی که بوی بچه میدهد شلوغی هایی که گاهی روانی ام میکند از کوره درم میاورد شلوغی هایی که حساسم میکند وگاهی بی صبر.

 

چقدرعجیب است این دنیا

یک روزی که از خانه دور بودم حتی وادارم کرد از آنچه همیشه از گفتنش به همه هراس داشتم بنویسم

دلتنگ شدم دنیا برای شلوغی هایی که خجالت میکشیدم مهمان های سر زده ام ببینند برای شلوغی هایی که طعم  گس بودن بهار را دارد

خدایا مرا ببخش به خاطر بی صبری هایم

به خاطر هر آنچه برای لک برداشتن فرش و مبل و دیوار زیر لب گفتم

به خاطر هر آنچه از تمیزکاریهای تکراری و تکراری از دلم گذشت

 

خدایا متشکرم به خاطر داشتن بهار

و به خاطر خانه شلوغ وتمیز ناشدنی و دوست داشتنی اینروزهایم

که آرزوی قلبی خیلی هاست مثل محیای عزیزم

پسندها (2)

نظرات (4)

مریم
15 اردیبهشت 93 1:35
آفرین به این قلمت عالی نوشتی و یکی از اون آرزو دارا هم منم
مامان فرنيا
20 اردیبهشت 93 10:47
پس بلاخره به شلوغكاريهاي دختري عادت كرديد
مامان بهار
پاسخ
ای همچین اما مطمئنا صبری که خدا در این مورد به شما داده قابل ستایشه
مامانِ بهار
22 اردیبهشت 93 10:03
مامان بهار
10 تیر 93 22:38
وای خواهر حرف دلمو زدی من که دیگه استخونام ساییده شده از بس جارو و طی کشیدم از بس دولا و راست شدم ...خدا طاقت و توان بهمون بده