بهاربهار، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 18 روز سن داره

بهانه ما بهار

من و مامان میریم مهد

    من و مامانم دو تایی از 7 صبح تا 5 عصر میریم مهد کودک   . . . .       تعجب نکنید نه مامانم نینی شده بیاد مهد نه من مامانی هستم که مامانم بیاد مراقبم باشه       مهد کودک مامانم افتتاح شده هورررررررررررررررررررررا ...
30 تير 1393

دو ساله شد

  دو سالگی مبارکت باشد عزیزکم امروز در دومین سالگرد زیبای بودنت این بهترین لحظاتمان را جشن میگیریم و آرزو میکنیم جمعمان همواره و همواره پر باشد از عطر و بوی بهاری تو   امروز یادمان می اید که به اندازه دو سال تکرار نشدنی لحظات بودنت را جشن بگیریم و به اندازه تمام این لحظات شکر گذار خداوند باشیم.   دختر نازنینم امروز در دومین سالگرد بودنت خداوند را به خاطرخنده ها و گریه های دوساله ات به خاطر سلامت روح و جسمت به خاطر شادابی بی مثالت به خاطر مهربانی و صبوریت و به خاطر خوبی های بی حد و شمارت ،بی منتها سپاسگذاریم تولدت مبارک عروسک کوچک خانه ما   29 تیر ماه 93 ...
29 تير 1393

بهار میره به اردو

  رفته بودیم پارک ترافیک.................هوررررا   دخترم  با اینکه خیلی کوچولو بودی اما توی همه برنامه ها شرکت فعال داشتی تو سالن تئاترم وقتی گفتن 10 نفر بیان مسابقه شما سریع با روشی که در عکس کاملا مشخصه رفتی رو سن و مصاحبه ویژه ای باهات انجام شد         بچه جون از پله         به محض اینکه یه موزیک کوچولو پخش میشد شما میپریدی وسط رقص رقص دست دست       هفت سین  ترافیکی ماه خردادی.....          ...
17 خرداد 1393

کوچک دو ساله ام

  یک نفر هست که وقتی با تمام وجود خسته ام  با من است یک نفر که در اوج مشکلات میخندد و به خنده ام میاندازد یک نفر که برکت خانه ماست یک نفر که ساعتی از نبودنش نگذشته کلافه ام یک نفر که برای همیشه دوست داشتنش را دوست دارم   سایه ات همیشه مستدام همسرم   روزت مبارک بابای  کوچک دو ساله ام       21 اردیبهشت 93 ...
1 خرداد 1393

خانه شلوغم .....دوستت دارم

    یک روزی که از خانه دور بودم یادم آمدآدم میتواند دلتنگ شود برای شلوغی های خانه اش، برای مدادهای گم شده کز کرده زیر میز، برای تکه اسباب بازی های شکسته روی زمین، برای دیوارهای از یک متر به پایین کثیف و خط خطی و پر از جای دست های کوچولو، برای فرش پر از لک ،برای مبل های گود رفته از پریدن بچه، برای خرت و پرت های زیر مبل ،برای تکه های پازل توی کابینت، برای کشوهایی که هر روز چند بار زیر و رو شده اند و هیچ چیز درونشان پیدا نمیشود، برای شلوغی هایی که بوی بچه میدهد شلوغی هایی که گاهی روانی ام میکند از کوره درم میاورد شلوغی هایی که حساسم میکند وگاهی بی صبر.   چقدرعجیب است این دنیا یک روزی که از خانه دور بودم حتی وا...
27 ارديبهشت 1393