بهاربهار، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 27 روز سن داره

بهانه ما بهار

بهار قل قله زن

1391/10/22 22:19
نویسنده : مامان بهار
200 بازدید
اشتراک گذاری

 

یکی دوبارکودک درونم را قل میدهم کف اتاق

 تا بفهمم حس و حال اینروزهایت را.....

 

غلت میزنی با آواز و جیغ و صداهای نو

و چشمان ما همسفر غلت های تو

 

سر کودک درونم گیج میخورد...

چشم های خیره به توام نیز خسته میشود...

 

اما توکودکم

 همچنان قل میخوری،جیغ میکشی اواز میخوانی و شادی.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (11)

مامی آنیتا
21 دی 91 0:28
ماشاالله بهار خانوم
عزیزم یه کم صبر کن سینه خیز که شروع شد علا وه بر سر کودکت درونت سر خودت هم گیج میشه


ههههههههههههه
راست میگی
رها
21 دی 91 1:01
بسیارررررررررررررررزیبا مریم جون


زیبایی از نگاه شماست
مامان فرنیا
26 دی 91 9:02
خیلی زیبا مینویسید اما من خیلی ساده میگم یواش یواش نفس برای همراهی با این گلهای زندگی کم میاری


مامان فرنیای عزیز
نفس و روح و جسم یک زن از زمانی که نام مادر بر او نهاده میشه دیگه متعلق به خودش نیست عزیزی میگفت تصمیم برای بچه دار شدن مثل اینه که قلبت رو برای همیشه به بیرون از بدنت بفرستی و من و شما فرستادیم ........
غریبه
26 دی 91 12:37
خیلی زیبا بود مامان بهار
خیلی زیبا فعلا تو کفم بعد نظر میذارم


اغراق میکنید.....
ممنون از لطف همیشه شما
غریبه
26 دی 91 12:39
بهار میغلتد و ارام ارام چرخ شادی زندگیتان را میچرخاند
بهار جان همیشه بخندی گل کوچولو
و شاد باشی تا این چرخ همیشه پا برجا بمونه
مامان بهار بابای بهار قل قلهای نینی مبارک


ممنون
تارا
26 دی 91 12:40
ووووووووووی سرم گیج خورد عجب دست به قلمی داری دختر
تبریک و واقعا تبریک برای قل خوردن دخملی و قل دادن همه خوانندگانت با این دست به قلم زیبات


ممنون تارا جون
ننه سلما
26 دی 91 12:41
بهار جون الهی که همیشه همیطور شاد و پرانرزی حرکت کنی و گاه برداری
توی همه زندگیت
ننه بهار بابا بهار
قل قل خوردناش مبارک





مرسی ننه
تو هنوز هویت مادر بودن خودتو نپذیرفتی چطوری ننه هم شدی
آخی سلما خاله بمیرم برات به مامیت میگی ننه؟


ممنون از لطفت دوستم
علی بابای سها
26 دی 91 12:43
خیلی زیبا بود خانم نویسنده
قل خوردنای دخترتون مبارک و همچنین این دست به قلم پا برجا


ممنون
غریبه
26 دی 91 12:44
هنوز سر ما داره گیج میخوره ای بهار قل قله زن به مادرت بگو زود به زود اپ کنه دخترم
زهرا
27 دی 91 12:59
همیشه شاد باشی تپلی
الی مامان
28 دی 91 10:14
بچه ها معجزه می شوند که دستانمان را بگیرند و ببرند آن دورترها
آن روزهایی که سر ما با شلوغی شهر و کثیفی هوا گیج نمی رفت ، سر ما هم با چرخیدن زیاد و قهقه بی پایان گیج می رفت
بچه ها معجزه می شوند تا آن روزها یادمان بماند برای همیشه
بچه ها لطفا معجزه بمانید ما هم دلمان چرخیدن بی امان می خواهد اینبار به بهانه ی شما....