خنده گل های من
پدرت را که برای اولین بار دیدم نوشتم:
مثال معجزه های بهار میخندی به رسم تیره این روزگار میخندی
و این بیت روزها و سالها بعد غزلی شد برای خودش
امروز بارز ترین مشخصه دخترم که همه از آن حرف میزنند خنده های همواره و خوش خلقی همیشه اوست
آری اکنون این خود بهار است که در غزل زندگی ما معجزه وارمیخندد بی هیچ شاهد و مثالی
خدایا از تو ممنونم به خاطر شیرینی های اینروزهایمان
و چه چیز شیرین تر و گواراتر از خنده و شادی بهار است
برای من و پدرش
.
.
.
اشک های شوقم را بگیرید دارد میریزد
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی