مفهوم آمادگی
آنوقتها همه میگفتند بهتر و بیشتر درس بخوانیم
میگفتند مفهومی بخوانیم تا ملکه ذهنمان شود
اصلا جوری بخوانیم که در زندگی به دردمان بخورد
اما افسوس که این شب امتحان خوانی و بهترین نمره ها را آوردن انقدر شیرین بود
مادر نبودیم که بفهمیم روانشناسی کودک یعنی چه
مادر نبودیم که کنجکاوانه ویژگی های سنین مختلف بچه مان را از لا به لای کتاب ها بجویم
حرف استاد را هم که گوش شنوا نداشتیم
این چند ماه وقتی بعد از زحمت و ذلت و حرص و جوش و حسرت خوردن به بچه های مردم نتوانستیم به بهار بیاموزیم که بچه جان کفش خودت را خودت بپوش، بی خیال شدیم و خودمان پوشاندیم و دستی خسته کردیم و زبان و ذهن و روح و روانمان آزاد شد
با دوساله شدن بهار اما یک روز نا باورانه دیدم که بدون توجه به ما خودش کفشش را پوشید........
تازه آنروز بود که "مفهوم آمادگی "را که فروید بارها و بارها در نظریه اش به آن تاکید داشت و استاد عزیزم بارها آنرا در کلاس فریاد میزد فهمیدم
فروید جان روحت شاد
استاد جان واقعا ممنون
خیلی دیر اما بالاخره فهمیدم