چه حرفها که ننوشتم برایت
حرفهایی بود که در دلم ماند و ریشه اش خشکید بس که ننوشتم برایت حرف هایی که هر شب مرور میکردم که فردا حتما برایت بگویم و نشد جا ماندم دخترم کم آوردم از تو نتوانستم حریف تحرک و انرژی تو باشم بسیار فعال و شادابی و بسیارپر تحرک و شاد انرژی ام کم امد دخترم در مقابل روزمرگیهای تو که اگر رها یت کنیم شب ها هم ادامه خواهد داشت کم اوردم از نخوابیدنت از 24 ساعت مرا طلب کردنت نفهمیدم چطور هم بی تابی های ترا اجابت کنم و هم بخوانم و بنویسم و به روز باشم و بی سواد نمانم دو سه ماهی که گذشت کمتر برایت نوشتم اما بیشتر و بیشتر وبیشتر کنارت بودم و برای تو بودم این روزهای گذشته فقط و فقط ترا اجابت ک...
نویسنده :
مامان بهار
0:48