بهار 50 روزه ی ما
این شب ها باز هم خواب نداریم مادر و دختر دختر ناله میزند و مادر لب میگزد دختر گریه میکند و مادر بغض دختر به خودش میپیچد و مادر ذکر میگوید دختر جیغ میکشد و مادر ارام اشک میزد و بلند تر ذکر میگوید دختر ناله میزند گریه میکند جیغ میکشد صدای گریه مادر بلند میشود و خدا را فریاد میزند خدایا طفل کوچک 50 روزه ام را مراقب باش یا من اسمه دواء و ذکره شفاء بهار نازنینم مادر بی تابت را یارای تحمل دل دردهایت نیست از خدا میخواهم زود تر و زود تر این دردها را از تو دور کند دخترم و از تو میخواهم قوی باشی مثل همیشه و از خودم میخواه...